دیشب به میان واژه ها می گشتم
دنبال نشانی از خدا می گشتم
گشتن به میان واژه ها آسان بود
ذهن من بیچاره ولی الکن بود
واژه ها لال شدند در یک آن
و زبان دوخته شد در یک آن
واژه ای از طرف عرش رسید
نام خـیـبـرشکـن فــرش رسـیـد
خبر آمد ز سوی مکه ، که باز ...
چاک خورده است همان کعبه و باز ...
گــویـیـا مـرد دلـیـری آمـد
عدل و انصاف ، جوانمرد آمد
مردی که با دل من الفت داشت
با همه آیینه ها نسبت داشت
مردی از جنس غرور و عظمت
همسر دخت پیمبر عصمت
جـانـشـیـن نـبـی خـاتـم بـود
شیرمرد ، او علی عالم بود
با ورودش آسمان ها بارید
و زمین از پی او گل بارید
در میان همه ی آیینه ها
وز میان همه ی شادی ها
کوفه شرمگین شده از آمدنش
چاه غمگین شده از آمدنش
کوچه دلتنگ عبورش سده بود
لیک شرمش ز حضورش شده بود
کوفه یادآور نامردی اهلش شده بود
چاه یادآور درد دل حیدر شده بود
کـوچـه بـدتـر ز هـمـه یـاد آورد
یـاد سـیـلـی بـه گـل نـاز آورد
یاد دستگیری شَه ، مرد ، علی
یــاد آوارگــی دخــت ولــی ...
قلمم خسته شد از این همه درد
دلم آواره شد از این غم سرد
واژه ی نام تو عشق است ولی ...
تا کجا خستگی و درد علی؟ ...
واژه از عرش که آمد ز دلم فهمیدم
نام خیبرشکن عرش که آمد ز دلش فهمیدم
واژگان من بیچاره حق داشت که بی جان شده بود
ذهن حق داشت که الکن شده بود ...
*** م . برهانی ***
شهادت مولا علی «ع» بر تمامی شیعیان جهان تسلیت باد ...
تو این شبهای عزیز اگه تو دلتون جایی واسه ما بود ...
التماس دعا ...
