سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خورشید آل یاسین ...
 
ثامن تم

یک ثانیه از عمر همین یک شب یلدا ، باعث شده تا اینکه به یُمنش بنشینیم ، ده قرن ز عمر پسر فاطمه طی شد ، یک شب نشد از هجر ظهورش بنشینیم ...
ای آفریدگار صبح !
در جشن با شکوه روزی که آغاز می شود و در تمامی روزهایی که شیرینی نام تو بر لبانم می نشیند من عهد دیرینه ی خویش را با صاحب صبح و امام عصر تازه می کنم و دست بیعتم را در زلال دستانش معطر می سازم تا شعر سپید این عشق در صحن دلم تکرار شود .
طراوت جاری این عهد و بیعت هرگز از باغ خاطرم بیرون نمی رود و پیوسته شال سبز علویِ محبتش را بر گردن می نهم تا نوازشگر شانه های لرزانم باشد.
خالق مهربان من !
اگر دست تقدیر تو ، لباس سپید آخرت را بر تن من پوشاند و درخت زندگی ام، تنبه خواب زمستانی و ابدی خویش سپرد و میان آن ماه تابان در آسمان چشم مردمان آشکار شد ، مرا از محراب قبرم بر انگیز و توفیق احرام در صحن و صفایش عنایت کن تا لبیک گویان در گرد کعبه ی وجود مقدسش طواف کنم

ای اجابت کننده هر دعا !
پنجره قلب منتظران رو به آسمان بی  کرانت گشوده است تا به یک اشارت تو، غبار غم و اندوه غیبت از دل ها بر خیزد و چشم ها به تماشای باران  ظهور بنشیند.
خدایا !
شب یلدای هجران را به یمن ظهور ماه کاملش ، کوتاه کن که شب پرستان ، همچنان چشم بر صبح صادقش بسته اند و ما مؤمنان طلوع خورشید جمالش را نزدیک می دانیم

هنوز محرم است و دوران انتظاری که شب یلدا در برابرش سر تعظیم فرود آورده است جشن شب یلدا باشد برای روزی که تو آمده باشی ...


دوشنبه 89/9/29 .:. 7:12 عصر .:. منتظرالمهدی «عج» .:. نظر

جبهه وبلاگی غدیر در اغاز دومین سال کار و تلاش خود در عرضه ایجاد و ترویج و نشر جنبشهای وبلاگی از سوی وبلاگنویسان ارزشی ادامه میدهد.و اینک جنبش سایبری بصیرت حسینی را  در فضای سایبری راه اندازی و پیگیری مینماید.لذا از همه وبلاگنویسان و مخاطبین سایبری در نشر و تقویت این جنبش جهت همکاری دعوت بعمل میآورد.

 

 ماهیت منافقین سبز

(+) پخش مداحی طهماسب پور در رابطه با هتک حرمت عاشورای 1388

(+) دانلود کلیپ عاشورای 88

 
آرى ، آنچه بر سر ما رفت از خود ماست ، اگر رحم و رأفت جمهورى اسلامى و مهر پدرانه و حکمت على منشانه مقام معظم رهبرى ، امام خامنه اى ( حفظه الله ) نبود و اگر مردم ما گوش به فرمان ولیشان نبودند و صبر پیشه نمیکردند به جلال و جبروت خدا قسم که امروز نه فتنه اى بود که در سست ایمانان رخنه کند و نه فتنه گرى بود که خیمه آتش بزد و خون به دل اهل عشق کند .

 اما امسال سالى دیگرى است ، سال همت مضاعف و کار مضاعف است ، ما حوانانى که طلایه داران نسل سوم این انقلابیم همتمان را مضاعف کرده ایم در دفاع از حریم دین و ولایت و انقلاب و میهن ، دیگر دستى جرأت نمیکند به خیمه گاه عشاق تعرض بلکه حتى نزدیک شود ، زیرا امروز ما به وسعت تمامى ایران عزیز همگى از نسل بنى انقلابیم ، بازمانده بنى هاشمیم و از تبار بنى اسد .

 ما یاد گرفته ایم و ملکه ذهن کرده ایم که اذا ضربتم نضرب ، خط قرمز ما دین است و ولایت ، بیایید تا ببینید ما چه میکنیم و چه در چنطه داریم ، امروز و مولاى ما على است و ما جملگى عماریم و نمیگذاریم کارمان به آنجا بکشد که مولایمان نداى هل من ناصر سر بدهد .

بصیرت حسینى جوانان این خاک مقدس امروز تیرى شده است به چشم اصحاب فتنه ، تیر سه شعبه حرمله ( ل ) در روز عاشورا از گلوى على اصغر رضیع ( ع ) کمانه کرد و طى این سالها با عشق و ارادت و بصیرت شیعیان به حق اهل بیت ( ع ) آب دیده شد و امروز حلقوم اصحاب استعمار و فتنه را دریده است تا دیگر فریاد گوش خراش و و روح آزارشان فضاى پاک ذهن مردم این خاک عزیز را آلوده نکند .

امروز دیگر نسل کوفیان در این سرزمین ریشه کن شده است و ما همگى و به وسعت 70 و اندى ملیون همگى از تبار 72 عاشقیم .

دوستان و عزیزان همیشه همراه ، افسران گرامى جنگ نرم ،،،

بیایید در اعتراض دوباره به حتک حرمت عاشوراى سال گذشته و در اعلام حمایت و سیانت از ارزشهاى والاى اسلامى و انقلابى با ما چون همیشه همراه باشید و با قرار دادن لوگوى این جنبش و اختصاص دادن یک پس در سایت یا وبلاگ خود به این بیانیه فضاى سایبر را از فریاد یا لثارات الحسین پر کنیم.

 

موفق ، پیرروز و سربلند باشید ،،، 

                                                                                                              با تشکر
                                                                                                 روابط عمومى جبهه وبلاگى غدیر


 



انعکاس وبلاگ http://www.jwg.parsiblog.ir/ (جبهه وبلاگی غدیر)


شنبه 89/9/20 .:. 6:30 عصر .:. منتظرالمهدی «عج» .:. نظر

 

عصر یک جمعهء دلگیر، دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟چرا آب به گلدان نرسیده است؟چرا لحظهء باران نرسیده است؟ وهر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است، به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است. بگو حافظ دلخسته زشیراز بیاید بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است ؟چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟دل عشق ترک خورد، گل زخم نمک خورد، زمین مرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد،فقط برد، زمین مرد، زمین مرد ،خداوند گواه است،دلم چشم به راه است، و در حسرت یک پلک نگاه است، ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی، برسد کاش صدایم به صدایی...

عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس، تو کجایی گل نرگس؟به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است زجنس غم و ماتم، زده آتش به دل عالم و آدم مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای؟ ای عشق مجسم! که به جای نم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت. نکند باز شده ماه محرم که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت به فدای نخ آن شال سیاهت به فدای رخت ای ماه! بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و  این بزم توئی ،آجرک الله!عزیز دو جهان یوسف در چاه ،دلم سوخته از آه نفس های غریبت دل من بال کبوتر شده خاکستر پرپرشده، همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس گشته هوایی و سپس رفته به اقلیم رهایی، به همان  صحن و سرایی که شما زائر آنی و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت  ببری تا بشوم کرب و بلایی، به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد ،نگهم خواب ندارد، قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد، شب من روزن مهتاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق بیچارهء دلدادهء دلسوخته ارباب ندارد...تو کجایی؟ تو کجایی شده ام باز هوایی،شده ام باز هوایی...

گریه کن ،گریه وخون گریه کن آری که هر آن مرثیه را خلق شنیده است شما دیده ای آن را و اگر طاقتتان هست کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم، و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود چون تپش موج مصیبات بلند است، به گستردگی ساحل نیل است، و این بحر طویل است وببخشید که این مخمل خون بر تن تبدار حروف است که این روضهء مکشوف لهوف است، عطش بر لب عطشان لغات است و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است، و ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است ،ولی حیف که ارباب «قتبل العبرات» است، ولی حیف که ارباب«اسیر الکربات» است، ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین ابن علی تشنهء یار است و زنی محو تماشاست زبالای بلندی، الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال و سپس آه که «الشّمرُ ...»خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را وبریدند ...» دلت تاب ندارد به خدا با خبرم می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی، تو خودت کرب و بلایی، قسمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی، تو کجایی ... تو کجایی...


دوشنبه 89/9/15 .:. 8:18 عصر .:. منتظرالمهدی «عج» .:. نظر
.: Weblog Themes By SamenTheme :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک دوستان
طراح قالب
ثامن تـــم
امکانات وب


بازدید امروز: 45
بازدید دیروز: 4
کل بازدیدها: 350130

دانلود آهنگ جدید