دل در گرو یار سفر کرده و دیده به راهش منتظر،تا از انتظار به در آید. صلی الله علیک یا اباصالح المهدی و السلام علیک و رحمة الله و برکاة. عزیز جان! در این اندیشه ام که جز سلام چه کنم برای خاطر عزیزت؟! فرشته ی قلبم سر در گوشم آورد و نجوا کرد برای فرجش دعا کن. دانستم که ندای قلبم به پشتوانه ای قوی،صادقانه پیامم داد. دستها را به دعا بر آستان ایزد منان بلند می سازم و فرجت را خواهانم ای مولای منتظر « چون خود فرمودی بر فرجت دعا کنم،سمعا و طاعتا». محبوبا دعایت می کنم و فرجت را از خدا گدایی می نمایم «تا بدانی چقدر دوستت دارم » عاشقانه و خالصانه،خسته از هجران،وصلت را طلب می کنم و می خوانم:
« اللهم عجل لولیک الفرج »
« و این شعار من است در انتظار که فریاد می زنم،تا جهانیان بدانند من نیز ممهور به مٌهر انتظارم »
نعمت وجودت را خداوند به هستی ارزانی فرمود و در کلامش خواندم« لئن شکرتم لا زیدنَّکم »
قلبم از داشتنت مسرور است و از ندیدنت مغموم « خدا را شکر که تو را دارم و بی تو همه نعمت ها را به باد فنا داده ام ».
بار الها! آرزویم این است که شکر زبانی و قلبیم را بپذیری و اعلام می دارم که هرگز نمی توانم تو را به پاس نعمت ولایت شکر کنم. عجز مرا در شکر بنگر و نعمتم افزون ساز و فرجش برسان.
دهانم را با گلواژه نام زیبایت معطر می سازم و آرزویم را به ظهورت مکرر می دارم به امید اینکه « زنگار گناه از قلبم رخت بر بندد و دلم به حیات جاوید واصل گردد ».
« تو را صدا می زنم و تعجیل در ظهورت را شمشیری می سازم تا شیطان را مرعوب خود سازد و رعشه را بر اندامش مسلط گرداند ».
یا صاحب الزمان! می دانم که « حقوقت بر من زیاد است » و همه عمر مدیونت هستم،اما هم اینک برای تسلی دل داغدار عرش،از غم غریبی و سکوت نبأ عظیم بیا. بیا که جهان چشم انتظار طلوع همه زیبائی هاست.