تقصیر ماست غیبت طولانی شما
بغض گلو گرفته ی پنهانی شما
بر شوره زار معصیتم گریه می کنم
جانم فدای دیده ی بارانی شما
پرونده ام برای شما دردسر شده
وضع بدم دلیل پریشانی شما
ای وای من! که قلب شما را شکسته ام
آقا چه شد تبسم رحمانی شما؟
ای یوسف مدینه مرا هم حلال کن
عفو و گذشت سنت کنعانی شما
آیا حقیقت است که اصلا شبیه نیست؟
رفتار ما به رسم مسلمانی شما
ایران ما اگرچه بسی شاه دیده است
چشم امید بسته به سلطانی شما
صدها هزارنوح وسلیمان نشسته اند
در انتظار منسب دربانی شما
عشاق شهر یکسره تعریف می کنند
از لحن و صوت مکی قرآنی شما
نشنیده یاد روضه ی گودال کرده ام
دل می برد تلاوت روحانی شما
این اشک روضه حال مرا خوب کرده است
ردخور نداشته نسخه ی درمانی شما
« یا فارس الحجاز » برایم دعا کنید
درمانده است کنیز (نوکر) ایرانی شما ...
« وحید قاسمی »