خورشید آل یاسین ... |
آقا نگاهت جای آهو هاست، می دانم
دستان پاکت مثل من تنهاست، می دانم آقا دلت در هیچ ظرفی جا نمی گیرد جای دل تو وسعت دریاست ، می دانم می آیی و با دستهایت پاک خواهی کرد اشکی که روی گونه مان پیداست ، می دانم برگشتنت در قلب های مرده مردم همرنگ طوفانی ترین دریاست ، می دانم جای سرانگشتان پر نورت در این ظلمت مانند رد باد بر شنهاست ، می دانم در باور کوتاه بعضی نمی گنجد وقتی بیایی اول عشق است ، می دانم ای کاش برگردی که بعد از این همه دوری یک بار حس بودنت زیباست ، می دانم آقا اگر تو برنمی گردی دلیل آن در چشمهای پر گناه ماست ، می دانم کی باز میگردی ، برایم بودن با تو زیباترین آرامش دنیاست ، می دانم تو باز می گردی اگر امروز نه ، فردا از آتشی که در دلم پیداست ، می دانم شنبه 90/10/10 .:. 12:50 عصر .:. منتظرالمهدی «عج»
.:. نظر
گوش تا گوش جهان بود پر شده بود از غم و ماتم یکشنبه 90/10/4 .:. 6:29 عصر .:. منتظرالمهدی «عج»
.:. نظر
|
|