شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ بايد که شيوه ي سخنم را عوض کنم ، شد شد اگر نشد دهنم را عوض کنم ، گاهي براي خواندن يک شعر لازم است ، روزي سه بار انجمنم را عوض کنم ، از هر سه انجمن که شعر خوانده ام ، آنگه مسير انجمنم را عوض کنم ، در راه اگر به خانه ي يک دوست سر زدم ، اين بار شکل در زدنم را عوض کنم ، وقتي چمن رسيده به اينجاي [آيکون گلو] شعر من ، بايد که قيچي چمنم را عوض کنم ، پيراهني به غير غزل نيست در برم ، گفتي که جامه ي کهنم
را عوض کنم ، دستي به جام باده و دستي به زلف يار ، پس من چگونه پيرهنم را عوض کنم؟ ، شعرم اگر به ذوق تو بايد عوض شود ، بايد تمام آنچه منم را عوض کنم ، ديگر زمانه شاهد ابيات زير نيست ، وقتي که شيوه ي کهنم را عوض کنم ، مرگا به من که با پر طاووس عالمي ، يک موي گُرده ي وطنم را عوض کنم ، وقتي چراغ مه شکنم را شکسته ام ، بايد چراغ مه شکنم را عوض کنم ، عمري به راه نوبت ماشين نشسته ام ، امروز ميروم لگنم را
عوض کنم ، تا شايد اتفاق نيفتد از اين به بعد ، روزي هزار بار فنم را عوض کنم ، با من برادران زنم خوب نيستند ، بايد برادران زنم را عوض کنم ، دارد قطار عمر کجا مي برد مرا ، يا رب عنايتي تِرَنَم را عوض کنم ، ورنه ز هول مرگ زماني هزار بار ، مجبور ميشوم کفنم را عوض کنم
ممنون جناب بي يار لطف کردين
هادي قمي
از اشعاري است که من خيلي باهاش حال ميکنم .
هادي قمي
ديگر زمانه شاهد ابيات زير نيست .....مرگا به من که با پرطاووس عالممي
*اخراجي*
كلا بيابانكي ادم خيلي جالبيه
اين شعر رو پيش آقا خوندن خيلي زيباست
بله شعر جالبيه ولي بيابانکي نگفته که
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید
vertical_align_top