رسول عشق تو جان را به كام آتش برد
جمال روي تو را هر كه ديد ماتش برد
بيا به حال خرابم كمي ترحم كن
مرا ميان خيابان عشق خود گم كن
زمان سفير عطشهاي بيكران گشته
دلم اسير تمناي جمكران گشته